خطاهای بزرگ شرکتها در مدیریت استعدادها از زبان مدیرعامل HR Bamboos در رویداد برند کارفرمایی /+ویدئو
مدیریت استعدادها یکی از چالشهای اساسی هر سازمان است که میتواند تأثیر چشمگیری بر روند رشد و موفقیت آن داشته باشد. محمد شجاعیه، مدیرعامل HR Bamboos در دومین رویداد برندکارفرمایی، به یکی از مهمترین مباحث در این زمینه پرداخت و در سخنرانی خود از «چهار خطای بزرگ شرکتها در مدیریت استعدادها» صحبت کرد. او همچنین با اشاره به تجربیات خود در نقش «هدهانتر»، روشهای اشتباه ظاهراً سادهای که باعث از بین رفتن خلاقیت، انگیزه و بهرهوری کارکنان میشود را تشریح کرد.
کار ما اساساً در ارتباط با این استعدادها است و شغل من شکارِ استعداد. من در نقش یک head-hunter عمل میکنم؛ پس با تفنگ سروکار دارم؛ آن هم از نوع دوربیندار. برقراری ارتباط و انتخاب بهترین استعدادها، امکان کشتن استعداد را نیز برای ما فراهم میکند.
روش اشتباه اول: پاهایی که از گلیم درازتر شده را قطع کنیم! این روش یکی از راحتترین روشها به شمار میرود. تابهحال فکر کردهاید که از این جملهها چقدر استفاده میکنید؟ «لطفاً سرت به کار خودت باشه. کسی ازت خواسته بود که این کارها را هم انجام بدی؟» شاید شما مثالهای مشابهی هم در ذهن داشته باشید. این جملهها بهترین راه برای از بین بردن خلاقیت و احساس همدلی و مشارکت و کارهای گروهی قابل انجام در سازمان هستند بهنحویکه استعدادهای داخل سازمان هرگز فرصت شکوفایی نداشته باشند. کسی که پایش قطع شود طبیعتاً نمیتواند راه برود؛ و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کنار ما بدود.
روش اشتباه دوم: مربوط است به تعادل بین کار و زندگی. در کسبوکار خودتان تعادل بین کار و زندگی را چقدر جدی میدانید؟ بر خلاف روندهای امروز، معتقدم که تعادل بین کار و زندگی، کمکی به رشد استعدادها نمیکند. کسانی که دنبال رشد هستند و اشتیاق یادگیری دارند، معمولاً زیاد دنبال استراحت نیستند. کسی که انگیزه بالا دارد و خیلی مشتاق است که یک پروژه را به نتیجه برساند، عموماً از شما درخواست کاهش حجم کار نمیکند. حتی ممکن است وقتی که خواب باشد، هنوز به کار بیندیشد. پس اگر سرعت انجام کار در سازمانها را به واسطه تعادل کار و زندگی (work-life balance) میکاهیم، تا حد زیادی انگیزه این نیروهای با پتانسیل بالا را از بین میبریم.
روش اشتباه سوم: شرکتها درخواستهای زیادی درباره جذب نیرو برای جایگاههای مدیریتی دارند. درحالیکه افراد حاضر در آن تیم، هیچوقت شانسی برای ارتقا در شرکت نداشته آند. البته در بسیاری از مواقع شرکتها هم حق دارند؛ چون آدمهای آن تیم، فاقد مهارت، توانمندی، سابقه و شرایط لازم برای آن شغل هستند و از عهده آن جایگاه برنمیآیند اما بررسیهای ما نشان میدهد این مسئله تا حد زیادی ریشه در شکلدهی تیمهای ضعیف دارد؛ یعنی استخدامهای نامناسب که قبلاً در تیم اتفاق افتاده و باعث کاهش بازدهی تیم شده است.
با انجام این اشتباه رایج، حتی اگر بهترین مدیر را از بهترین شرکت استخدام کنید هم، به خروجی مناسب نمیرسید.
علت ۳۰ درصد تعدیلها بهرهوری است
مسائل مذکور در تیمها زنگ خطر هستند؛ زیرا چرخههای معیوبی را شکل میدهد که مشکل را تکرار و تشدید میکنند. سازمانهایی که استراتژیهای مدیریت استعداد را به خوبی پیاده میکنند؛. تا ۸۰ درصد نیازهای جذب و استخدام خود را از طریق ارتقای داخلی (internal promotion) رفع میکنند و فقط ۲۰ درصد افراد جدید را از بیرون میآورند. خیلی مهم است که بدانیم چند درصد نیاز به نیرو از داخل و چند درصد آن از بیرون تأمین میشود. رویکرد اشتباه دیگر که عمدتاً از روی دلسوزی و ترحم رخ میدهد، فرصت دادن چندباره به نیرویی است که بهرهوری نامناسب دارد. چشمپوشی از خطاها و حتی بدتر از آن، عوض کردن جایگاه فرد و قرار دادن او در شغل دیگر اشتباه است. بدین ترتیب، مشکل فقط جابهجا میشود. آدمهای دارای بهرهوری پایین را مساوی با بهترین بازیگران سازمان قرار ندهیم. در نظر نگرفتن تفاوت بین آدمهای توانمند و سایر افراد، ضربهای مهلک به سازمان خواهد بود.
دیتا و آمار و بررسیهای ما نشانگر آن است که باید منتظر حدود ۳۰درصد تعدیل در شرکتهای بزرگ و بهخصوص در بخش تکنولوژی بود. این تعدیل مربوط به بهرهوری است. سازمانها به این نتیجه رسیدهاند که بزرگ شدن بیش از حد تیمها، بهرهوری نیروی انسانی را کاهش میدهد. این شرایط، میتواند فرصت خوبی برای شما باشد که تیمهای خود را با نیروهای تازهای جایگزین کنید.
در اطراف و در کنار همه ما، استعدادهای بسیار زیادی وجود دارد که تا الان کشف نشدهاند. اگر با برنامهریزی درست و شناخت استعدادها زمینه رشد آنها را فراهم آوریم و در راستای خلق ارزش و هدف مشترک گام برداریم؛ شوالیههایی در کنار خود خواهیم داشت که در روزهای سخت، در کنارمان میجنگند.
مدیریت استعدادها کار راحتی نیست و تداعیگر باغبانی است. باید بستری غنی فراهم آوریم که دانه بذرهای بارور روی این بستر ریشه بپرورانند و رشد کنند و تبدیل به درختانی تنومند که به همه ما ثمر میدهند. درعینحال، انجام این کار بدون برنامه و استمرار امکانپذیر نیست و خیلی زود دستخوش آفتهایی میشود که باردهی درخت را کاهش میدهد.