محمدجواد ثابت در خصوص تبعیضزدایی از تجربه همکاری با دهههفتادیها مطرح کرد / چگونه نیتهای خوب و ایدههای بد موجب شکست یک نسل میشود؟
رویداد «برند کارفرمایی»، امروز هشتم شهریورماه در کتابخانه ملی ایران با حضور جمعی از کارشناسان حوزه منابع انسانی و برند کارفرمایی برگزار شد. محمدجواد ثابت، مدرس و مشاور کسبوکار در این رویداد به ارائهای در خصوص رویکردهای همکاری با دهههفتادیها یا همان نسل زد پرداخت و تأکید کرد که برای ایجاد همکاری مؤثر با این نسل، باید از تبعیض و سوگیری ذهنی دور بود.
داستان مطالعه درباره یک تبعیض نسلی
محمدجواد ثابت ارائه خود را با روایت داستانی از مواجههاش با مسئله دهههفتادیها و تجربه کاری برادرش آغاز کرد: «از اولینباری که با کلمه نسل زد یا نسل Millennials مواجه شدم، به آن بدبین و مشکوک بودم. میدیدم که در رسانهها، کنفرانسها و در بستر انواع محتوا به این نسل پرداخته میشود، اما به آن اعتنایی نمیکردم تا زمانی که برادر دهههفتادیام تجربه بد خود در محل کار را با من به اشتراک گذاشت.»
ثابت توضیح داد که پس از بررسی متوجه شده کارکنان سازمانی که برادرش در آن مشغول به کار است، اخیراً در همایشهایی مرتبط با نسل زد شرکت کردهاند و به همین دلیل دچار پیشفرضهای منفی نسبت به این نسل شدهاند.
او ادامه داد: «در این لحظه تصمیم گرفتم علیه این تبعیض سیستماتیک اعتراض کنم و به همین دلیل شروع به مطالعه در خصوص این نسل کردم.»
آیا نسل زد واقعاً بحران آینده است؟
این مدرس و مشاور کسبوکار در ادامه توضیح داد: «ضمن تحقیقات و بررسیهایم در رسانهها، کتابها و مجلات تخصصی متوجه شدم که رسانهها از تمسخر این نسل لذت میبرند و نسل زد را با عنوانهایی مثل تنبل، خودخواه، دیوانه و توجهطلب مورد خطاب قرار میدهند. من به دنبال شواهدی بودم که ثابت شود آیا این نسل واقعاً اینقدر متفاوت است که باید در قبال آن اقدامات مجزایی انجام داد.»
او تأکید کرد که استفاده از عبارت «نسل زد» میتواند عواقب سوئی داشته باشد و موجب ترویج نوعی تبعیض سیستماتیک علیه این نسل شود و ادامه داد: «نسل عبارت است از افرادی که در بازه زمانی مشخصی به دنیا آمدهاند. فرض بر این است که این افراد به علت داشتن شرایط یکسان و تجربه وقایع یکسان، اخلاقیات، ارزشها و رویکردهای مشابهی دارند.»
ثابت تأکید کرد که منظور او از نسل زد و دهههفتادیها، متولدین ۱۳۷۵ به بعد است و افزود: «مجموعههای مشاورهای بینالمللی برای مدیریت و تعامل با این نسل فعالیت میکنند و در سراسر جهان، این جوانان را به عنوان بحران آینده توصیف میکنند، اما آیا واقعاً این نسل بحران آینده است؟»
این مدرس و مشاور کسبوکار ضمن اشاره به کتابها و مقالات برجسته بینالمللی در خصوص نسل زد مطرح کرد: «تبعیض، تعصب و کلیشه سه کلیدواژه مهمی است که در رویکرد به این نسل به صورت مکرر مشاهده میشود.»
او گفت: «با برگزاری این نوع سمینارها و انتشار این نوع از محتوا، بدون اینکه کوچکترین شواهدی وجود داشته باشد، به این جوانان ظلم میکنیم؛ در حالی که این جوانان هنوز در سازمانها صدای بلندی برای دفاع از خود ندارند.»
نیتهای خوب و ایدههای بد موجب شکست یک نسل میشود
محمدجواد ثابت ارائه خود را با طرح پرسش «چگونه نیتهای خوب و ایدههای بد موجب شکست یک نسل میشود؟» ادامه داد و بیان کرد: «مرحله اول از بین بردن هرگونه بایاس یا سوگیری ذهنی و تبعیض، این است که لنزهای خود را تمیز کنیم.»
او اشاره کرد که برای مقابله با تبعیضها و ایجاد یک سازمان همهشمول باید از پیشفرضهای کلیشهای دور شد و تنها به شواهد موجود اتکا کرد. او در ادامه به مقالات معتبر جهانی اشاره کرد که تأکید داشتند شواهدی مبنی بر تفاوتهای فاحش میان نسل زد و نسل قبلی وجود ندارد، اما استفاده از چنین پیشفرضها و برچسبهایی به صورت ناخودآگاه موجب تغییر رفتار این نسل میشود.»
ثابت تأکید داد: «نباید سیاستهای سازمانی را بر اساس حرفها و ادعاهایی بنا کنیم که شواهدی برای اثباتشان وجود ندارد.»
این مدرس و مشاور کسبوکار توضیح داد: «بسیاری معتقدند نسل زد، خودشیفتهتر از سایر نسلهاست، اما تحقیقات معتبر در ۳۵ سال گذشته نشان میدهد تفاوت چندانی در این خصوص وجود ندارد و این صرفاً یک سوگیری ذهنی است. برای مثال بسیاری ادعا میکنند که نسل زد بیشتر از سایر نسلها برای تفریح اهمیت قائل است، اما با مشاهده روش تحقیق این پژوهش متوجه میشویم که چنین نیست. این سؤال را از افراد جوان و افراد پنجاهساله پرسیدهاند. طبیعتاً افراد مسنتر تفریحات خود را داشتهاند و نمره کمتری به اهمیت تفریح دادهاند؛ در مقابل جوانهای نسل زد تأکید کردهاند که به تفریح اهمیت زیادی میدهند.»
ثابت بیان کرد که این نشاندهنده اشتباه بودن روش تحقیق است و میزان تفریحطلبی این افراد با نسل پیشین تفاوت چندانی ندارد، بلکه لازمه سن آنهاست.
او در انتها گفت: «طبق پژوهشهای معتبر، نسل زد از محیط کار همان چیزی را میخواهد که نسلهای گذشته خواهانش هستند. بزرگترها در طول تاریخ همیشه به نسلهای جوانتر از خودشان برچسب خودخواه، تنبل، سطحی، بیمسئولیت و حقبهجانب زدهاند. من تصمیم گرفتم این سنت اشتباه را ادامه ندهم، چون شواهد مطالعاتی نشان میدهند واقعیت چیز دیگری است و بیتوجهی به این نکته، ظلمی آشکار با عواقب خطرناک در حق جوانهاست.»