هوش مصنوعی از پس رهبران کارآمد برنمیآید / آینده رهبری مبتنی بر هوش مصنوعی است، نه تحت سلطه آن
درست است که در برخی زمینهها ظرفیتهای هوش مصنوعی از تواناییهای انسانی پیشی گرفته است، اما مواردی هم هستند که هوش مصنوعی در آن نمیتواند جایگزین نیروی انسانی و رهبران خردمند، باعاطفه و آگاه شود.
فقط به این دلیل که هوش مصنوعی میتواند بر بسیاری از فرایندهای پیچیده در کار تسلط داشته باشد، به این معنی نیست که رهبران در معرض خطر جایگزینی قرار دارند. انسانها میخواهند توسط انسانهای دیگر هدایت شوند، حتی اگر این انسانیت با نقص و آشفتگی همراه باشد. در عصر دیجیتال و با دسترسی افراد و کسبوکارها به اطلاعات نامحدود، قدرت پردازش برتر، قابلیتهای یادگیری سریع و بدون محدودیتهای احساسی، هوش مصنوعی به زودی از توانایی انسان در بسیاری از زمینههای رهبری پیشی خواهد گرفت.
تحقیقات هاروارد از بررسی ۶۰۰ کارمند در صنایع مختلف، نشان میدهد که در حال حاضر کارکنان به هوش مصنوعی نسبت به رؤسای انسانی خود در حوزههای خاص از رهبری اعتماد بیشتری دارند.
هاروارد اعلام کرده که این تحقیقات با ۱۰ سال گذشته که در آن ما معنای امروزی بودن یک رهبر مؤثر و موفق را تحلیل و ترسیم کردیم. مطابقت دارد: «ما دریافتهایم که هرچه در رهبری خود انسانیتر باشید، نتایج بهتری برای تیمها، سازمانتان و خودتان خواهید داشت. رهبران موفق امروز باید مزایای هوش مصنوعی را درک کرده و از آن استفاده کنند و در عین حال، آنها باید ویژگیهای منحصربهفرد انسانی خود را به طور کاملتری بپذیرند.»
سریعتر، دقیقتر، سازگارتر و کمتر مغرضانه
پژوهشگران هاروارد میگویند ما با کارمندان مصاحبه کردیم تا بفهمیم آنها در مورد ادغام هوش مصنوعی در رهبری چه احساسی دارند و از یکی از کارمندان یک شرکت مشاوره جهانی پاسخ گرفتیم: «در حرفهام اغلب رهبرانی را تجربه کردهام که حوزه تخصص من را نمیدانستند و بیشتر بر پیشرفت خود متمرکز بودند. در بسیاری از موارد، فکر میکنم بهتر بود از یک ربات هوش مصنوعی استفاده کنم، چرا که میتواند در مسیر توسعه و هدایت کاری من دقیق، بیطرف و هوشمند باشد.»
هوش مصنوعی میتواند حجم وسیعی از دادهها را تجزیه و تحلیل کند و الگوها را با دقت بیشتری از انسان بشناسد. با ظرفیتهای استراتژی و تصمیمگیری هوش مصنوعی میتوان تأثیر وضعیت ذهنی، پیشینه و روابط، موقعیت و دیدگاه شخصی یک رهبر را کاهش داد یا از بین برد. واکنشهای کارمندان به بررسیهای هاروارد، نشان داد که افراد به هوش مصنوعی اعتماد زیادی دارند. بر این اساس ۶۵ درصد از پاسخدهندگان در نظرسنجی مذکور «تا حدودی» تا «کاملاً» به توانایی هوش مصنوعی برای توسعه استراتژی اطمینان داشتند.
هوش مصنوعی همچنین میتواند نسبت به رهبران انسانی سازگارتر باشد، این ویژگی در زمینههای خاصی از رهبری مانند برنامهریزی، تکالیف کاری و اولویتبندی کار مفید است. پاسخدهندگان در نظرسنجی هاروارد گزارش دادند که از نقش هوش مصنوعی در تجزیه و تحلیل عملکرد و بهینهسازی اقدامات و تصمیمات خود راضی هستند. بنا به دادههای به دست آمده از این تحقیق، ۴۳ درصد از آنها «موافق» یا «کاملاً موافق»، و ۲۳ درصد آنها «خنثی» بودهاند.
تعجبآور این است که در خصوص بازخورد عملکرد مبتنی بر هوش مصنوعی تا زمانی که مثبت باشد، ۴۵ درصد پاسخها در محدوده «تا حدودی» و «بسیار راحت» بودند. شاید به این دلیل که هوش مصنوعی میتواند به کارکنان بازخورد عملکردی شخصیتر ارائه دهد. همچنین هوش مصنوعی میتواند نقاط قوت و زمینههای بهبود کارمندان را تجزیه و تحلیل کند و برای کمک به رشد آنها راهکار، آموزش یا سایر منابع را ارائه دهد.
اما این مزایا و مزایای آینده با پیشرفت هوش مصنوعی، نباید رهبران را از جایگزین شدن بترساند. همانطور که تحقیقات نشان میدهد، کارکنان میخواهند توسط یک انسان هدایت شوند نه فناوری.
۵۷ درصد به درک هوش مصنوعی بیاعتمادند
به همان اندازه که هوش مصنوعی پتانسیل پشتیبانی عالی برای رهبران دارد، محدودیتهایی نیز برایشان ایجاد خواهد کرد. اگرچه ما اغلب کار را بهعنوان ایدهآل سازماندهیشده، حرفهای و مدنظر میدانیم، اما در واقعیت، کار مملو از پویاییهای آشفته، ناامنیها، برنامههای شخصی و امید است. چرا؟ زیرا همه ما فقط انسانی هستیم که در محل کار حاضر میشویم و هوش مصنوعی در محلهای مملو از انسان، بزرگترین محدودیتهای خود را نمایان میکند.
مطالعات هاروارد همچنین نشان داد که افراد اعتماد محدودی دارند که هوش مصنوعی میتواند رفتار انسان در محل کار را بهتر از رهبران انسانی درک کند (۵۷ درصد اعتماد ندارند و ۲۲ درصد بیطرف هستند). علاوه بر این، ۶۰ درصد از پاسخدهندگان نگران امکان تجزیه و تحلیل هوش مصنوعی و استفاده از احساسات کارکنان برای تصمیمگیری هستند.
موارد فوق که توسط تحقیقات آکادمیک منتشر شده، نشان میدهد کارمندان در مورد مسائل شخصی به هوش مصنوعی بیاعتمادند و در واقع مردم نگران این هستند که چگونه هوش مصنوعی ممکن است از دادههای شخصی آنها سوءاستفاده کند. بسیاری از مردم هم ترس از تبعیض دارند و نگرانند که هوش مصنوعی استراتژیهای تعصبآمیز را اتخاذ و با گروههای خاصی ناعادلانه رفتار کند.
برخی دیگر از عدم شفافیت و «جعبه سیاه» که در آن تصمیمگیریهای هوش مصنوعی انجام میشود، ترس دارند و نگرانند که این موضوع باعث ایجاد عدم اطمینان در مورد نحوه تولید توصیهها شود.
انسانها بازخورد منفی از هوش مصنوعی را نمیپذیرند
رهبران به جای نگرانی از مقاومتهای مذکور، باید از این بازخوردها بهعنوان شاخص تمرکز استفاده کنند. به طور مثال نقش رهبران در آن بخشهای بسیار انسانی و احساسی کار که نیاز به مراقبت، شفافیت و گفتوگوهای شجاعانه دارد، پررنگ میشود.
شفافیت و صراحت رهبر در هیچ جا به اندازه استخدام و ترفیع ضروری و ارزشمند نیست. بخشهای بسیار کمی از زندگی کاری ما به همان اندازه امید، اضطراب، غرور یا ناامیدی ایجاد میکند. به همین دلیل، کارمندان اصلاً نمیخواهند هوش مصنوعی درگیر شود. هنگامی که در تحقیق خود پرسیدیم که آیا افراد در مورد استفاده از هوش مصنوعی برای تصمیمگیری در مورد استخدام، ترفیع و تکالیف کاری براساس درک آن از رفتار انسانی نگرانی دارند، ۶۹ درصد پاسخ دادند که «موافق» یا «کاملاً موافق هستند.»
همانطور که ذکر شد، حتی اگر کارمندان از دریافت بازخورد عملکرد مثبت ناشی از هوش مصنوعی راحت باشند، پذیرای بازخورد عملکرد منفی آن نیستند. در نظرسنجی ما تنها ۲۵ درصد از پاسخدهندگان از دریافت بازخورد منفی در مورد عملکرد شغلی در صورتی که توسط هوش مصنوعی ایجاد شده باشد، «تا حدودی» تا «بسیار» راحت خواهند بود. ۵۵ درصد «تا حدودی» تا «بسیار ناخوشایند» خواهد بود.
با وجود پیچیدگی و آشفتگی تعاملات انسانی، کارمندان همچنان به آن بیش از هوش مصنوعی اهمیت میدهند. البته این بدان معنا نیست که ما باید از هوش مصنوعی و مزایای عملکردی فراوان آن اجتناب کنیم. در عوض، بهترین رهبران امروز – و فردا – تعادلی را در عملکرد خود پیدا میکنند که هوش مصنوعی و نقاط قوت بسیاری را در بر میگیرد و در عین حال ویژگیهای انسانی خود را بهعنوان رهبر دوچندان میکند. اینجا این سؤال پیش میآید که چگونه میتوان در عین ارزش نهادن به ویژگیهای انسانی از هوش مصنوعی استفاده کرد؟
پیشبینی شده در آینده رهبرانی که از هوش مصنوعی استفاده میکنند، مزیت مشخصی در بهرهوری، کارایی و تصمیمگیری خواهند داشت و در عین حال، رهبرانی که رهبری انسانمحور بیشتری از خود نشان میدهند، در جذب، حفظ، توسعه و ایجاد انگیزه استعدادهای برتر بهتر خواهند بود.
طرح دو سؤال برای تشخیص اینکه چگونه میتوان فهمید در چه شرایطی باید از هوش مصنوعی استفاده کرد یا از ویژگیهای انسانی خود یا ترکیبی از این دو، ضروری است؛
- آیا موقعیت به دانش، تفکر عقلانی یا تحلیل متکی است؟
- آیا موقعیت به ویژگیهای اجتماعی، عاطفی یا بینفردی نیاز دارد؟
- ماتریس زیر نشان میدهد که رهبران چه زمانی باید از هوش مصنوعی استفاده کنند و چه زمانی باید بر بهترین ویژگیهای انسانی خود تمرکز کنند.
بهترین رهبران امروز درک کردهاند که هوش مصنوعی چه کاری میتواند انجام دهد و انجام کدام فعالیتها از توانش خارج است. مقالات و منابع بسیار خوبی در دسترس هستند که شامل موارد استفاده و استراتژیهایی برای شروع میشوند. اما کار به همینجا ختم نمیشود. رهبران باید در کار تبدیل شدن به رهبران انسانی بیشتر که اعتماد و وفاداری را با همان غیرت و تعهد ایجاد میکنند، غوطهور شوند.
ویژگیهای اصلی رهبری انسانی
هاروارد اعلام کرده در دهه گذشته ما دادههایی را از ۷۵ هزار رهبر و کارمند در تمام صنایع و در سراسر جهان جمعآوری و با صدها مدیر مجرب مصاحبه کردهایم و با محققان دانشکده بازرگانی هاروارد، دانشکده بازرگانی کلمبیا و دانشکده مدیریت روتمن همکاری کردهایم.
یکی از مدیرانی که با او مصاحبه کردهایم در اینباره گفته: «رهبری به معنای فراموش کردن مدیریت و بازآموزی انسان است. رهبری انسانی در مورد نشان دادن بهعنوان یک انسان اصیل با آسیبپذیری، نقص و اغلب بدون همه پاسخها است. در هسته اصلی رهبری انسانی، سه ویژگی اصلی وجود دارد: آگاهی، شفقت و خرد.»
آگاهی
آگاهی ظرفیت ذهن برای درک وضعیت ذهنی، افکار و احساسات شما و همچنین جهان و افراد اطرافتان است: «با آگاهی تسلط بیشتری بر افکار و احساسات خود به دست میآورید و بهتر میتوانید دیگران را رهبری کنید. با آگاهی، چابکی ذهنی، توانایی تناوبی بین بزرگنمایی روی اولویتها و وظایف مهم و کوچکنمایی تصویر بزرگتر را نیز توسعه میدهید.
در دنیای پرسرعت، چابکی ذهنی برای انجام کارهای مهم و در عین حال اطمینان از همسویی بین تصویر بزرگتر و جزئیات کار شما اساسی است. آگاهی یک ویژگی منحصر به فرد انسانی است. هوش مصنوعی (هنوز) خودآگاه نیست و قادر به انتخاب مستقل براساس آگاهی غیرخطی و غیر قابل محاسبه نیست.
رحم و شفقت و دلسوزی
شفقت ویژگی ذهن برای مراقبت از خود و دیگران است. شفقت با همدلی بهعنوان جرقه آغاز میشود، سپس اقدام و قصدی برای سود بردن به دیگران میافزاید. وقتی شفقت را تمرین میکنید، شجاعت دلسوزانه ایجاد میکنید. توانایی درگیر شدن شجاعانه در پویاییهای انسانی را پیدا کرده و هرگز از گفتوگوهای دشوار دوری نمیکنید و شفافیت دلسوزانه را یاد میگیرید؛ توانایی پیشرو و صادق بودن تا مردم بدانند در کجا ایستادهاند. شفقت یک ویژگی منحصربهفرد انسانی است که اعتماد را تقویت میکند و ایمنی روانی را افزایش میدهد و عملکرد بهتری در افراد و تیم شما ممکن میکند. اگرچه هوش مصنوعی در تقلید از احساسات انسانی مانند همدلی بهتر شده، شفقت دور از دسترس است.
خرد
خرد توانایی ذهن برای تشخیص و شکل دادن به قضاوت صحیح براساس تجربه است. خرد این است که وقایع را همانطور که واقعاً هستند ببینیم، فارغ از محدودیتهای نفس شخصی، و دانستن کار درست برای افراد و سازمانتان. یکی از مؤلفههای کلیدی خرد، ذهن یک مبتدی است، یا توانایی بازماندن رادیکال و اجازه ندادن به تجربه که بیش از حد بر شما تأثیر بگذارد. با تمرین حکمت صداقت یا توانایی خود را برای عمل مطابق با وجدان و ارزشهای اخلاقی خود را نیز عمیقتر میکنید. اگرچه هوش مصنوعی میتواند حجم عظیمی از دادهها و دانش را در اختیار ما قرار دهد، اما به ظرفیت منحصربهفرد رهبران برای تشخیص و توانایی تصمیمگیری عاقلانه نیاز دارد تا واقعاً ارزشمند باشد.
کارمندان رهبران انسانمحور را میخواهند
آینده رهبری مبتنی بر هوش مصنوعی است – نه تحت سلطه هوش مصنوعی. شکی نیست که هوش مصنوعی کار و زندگی ما را متحول کرده و خواهد کرد. در آیندهای نهچندان دور، اکثر ما بیشتر روز خود را صرف تعامل با سیستمها و ابزارهای مختلفی خواهیم کرد که تصمیمات و اقدامات ما را هدایت میکنند. رهبرانی که این واقعیت را درک نمیکنند و قادر به استفاده از هوش مصنوعی نیستند، عقب خواهند ماند. در عین حال، کارمندان با وجود کمبودها و خلأهایی که همراه با آنهاست، همچنان رهبران انسانمحور را میخواهند و برای آنها ارزش قائل هستند. رهبرانی که توانایی خود را برای رهبری با انسانیت عمیقتر میکنند، در جذب، حفظ، توسعه و برانگیختن استعدادهای برتر پیروز خواهند شد.
این امر مستلزم آن است که از ویژگیهای انسانی مشخصی مانند آگاهی، شفقت و خرد بهره ببریم. برای همه ما، این یک فرصت شگفتانگیز است؛ فرصتی برای واقعیتر، مرتبطتر و انسانتر بودن.