داستان سرخوردگیهای مالی یک مادر مجرد از اقتصاد اشتراکی / کارمندی، آنقدر هم که پلتفرمها میگفتند، چیز بدی نیست!
جیلا، مادر مجرد ۲۸سالهای است که پس از مهاجرت از هیوستون به اکرون، حدود دو سال برای گذران زندگی خود، در اوبر و لیفت رانندگی میکرد. او در این مدت با مشکلات پایداری مسکن و تأمین نیازهای اولیه خود و پسرش دستبهگریبان بود. اما حالا او صاحب یک آپارتمان است و برای تأمین نیازهای اولیه خود چالشی ندارد. فکر میکنید این شرایط چگونه برای جیلا رقم خورده است؟ با کار بیشتر در تاکسیهای اینترنتی اشتراکی؟
جیلا پس از مهاجرت و شروع کارش در اوبر و لیفت، همیشه مشکل مالی داشته است. او با اینکه به طور مداوم ۴۰ ساعت در هفته رانندگی میکرد، اما نمیتوانست خانه پیدا کند یا حتی خودروی جدیدی بگیرد. به همین دلیل او و پسرش در این دو سال حتی در پناهگاه هم زندگی کردند. او میگوید: «درآمدهای من از لیفت و اوبر سیر نوسانی و گاهی نزولی داشت. قراردادهایم در برنامه اجاره اتومبیل لیفت پذیرفته نمیشد. تصمیم گرفتم به دنبال کاری پایدارتر بگردم و این شد که در یک موقعیت پرسنلی رانندگی اتوبوس تماموقت استخدام شدم.»
حقوق شغل جدید جیلا برای داشتن آپارتمان در اکرون کافی بوده و هم ساعات کاری او به نحوی است که میتواند برای درس و دانشگاه و همچنین پسرش بیشتر وقت بگذارد.
رئیس خود بودن و زندگی در پناهگاه
جیلا کار کردن را در سال ۲۰۱۸ بهعنوان یک افسر در تگزاس شروع کرد. حقوق مناسبی داشت و به گفته خودش، این حقوق پس از دبیرستان زندگی راحتی را برایش به همراه داشته است.
جیلا از این شغل استعفا داد، چون نمیتوانست ساعات طولانی و پیشبینینشدنی مراقبت از پسر چهارساله خود را با ساعات کاری خود بهعنوان یک آفیسر هماهنگ کند. او دو سال بعد و با بزرگتر شدن پسرش دوباره سر کار رفتن را شروع کرد، اما اینبار شغل او شغلی ثابت نبود. او مجبور شد در این مدت در یک پناهگاه خشونت خانوادگی و یک پناهگاه برای ساکنان با درآمد کم زندگی کند. زیرا نمیتوانست از پس هزینه اجاره آپارتمان و هزینههای پرورش فرزند بربیاید. برای تأمین همین مقدار اندک هم مجبور بود پسرش را به پانسیون روزانه ببرد و خودش هم بین ساعات ۶ صبح و ۶ عصر رانندگی کند.
«ساعات کاریام انعطافپذیر بود. خودم رئیس خودم بودم و مجبور نبودم ساعت کاریام را با فرد دیگری هماهنگ کنم.» جیلا در طول دو سال با صحبتکردن با تمام مسافرانش و انجام خدمات کوچک برای مشتریان مانند اضافهکردن یک توقف، موفق شد امتیاز پنجستارهای خود را حفظ کند. گرچه حفظ امتیاز بالا با مزایایی مانند تعویض لاستیکهای جدید یا تغییر روغن از سوی شرکتهای رایگان اتومبیلسواری همراه بود، اما رسیدن به این مزایا نیز دشوار بود.
یعنی جیلا وقتی مشکلاتی با اتومبیلش داشت، قادر نبود صورتحسابهای نگهداری اتومبیلش را پرداخت کند؛ بنابراین برای برنامه اجاره اتومبیل لیفت، برنامه اجاره اتومبیل لیفتاکسپرس از طریق هرتز و فلکسدرایو درخواست داد. او در لیست انتظار قرار گرفت و هرگز پاسخی نشنید و دریافت که منتظر ماندن ارزش آن را ندارد: «پروفایل من امتیاز پنجستاره را نشان میداد، همچنین سالها و ماههایی که در آنجا بودم و فکر میکردم آنها باید سعی کنند خواسته من را برآورده کنند یا چیزی شبیه به این داشته باشند، اما هیچ خبری نبود.»
علاوه بر امنیت مالی و شرایط دشوار او، طرحهای ۱۰۹۹ و W-2 از دیگر دلایلی بودند که او را به کار ثابت سوق داد. (طرح W-2 برای کارکنانی است که در یک شرکت مشغول به کار هستند و تحت حمایت و مزایای کارگری شرکت قرار دارند. طرح ۱۰۹۹ برای افراد آزادکار صادر میشود. این طرح یعنی فرد خودش باید هزینههای مالیاتی خود را حسابرسی کند.) جیلا میان این دو طرح در کشمکش بود. او به طور متوسط در هفته درآمد ۷۰۰ تا ۹۰۰دلاری داشت و ۴۰ ساعت کار میکرد اما درخواستهای او برای طرح ۱۰۹۹ رد میشد.
خانهدارشدن یک راننده تماموقت اتوبوس
جیلا پس از تحمل سختیهای مالی، تصمیم گرفت بهعنوان یک راننده اتوبوس مدرسه کار کند و شیفتهای صبح و بعدازظهر را با پسرش هماهنگ کند. یک روز هم از درخواستش نگذشته بود که او را بهعنوان راننده اتوبوس مدرسه محلی اکرون پذیرفتند و دورههای آموزشی مربوطه هم آغاز شد.
به گفته جیلا، آموزشها لذتبخش بود. ساعتها انعطافپذیر و محل کارش هم به پسرش نزدیک است. درآمدش از روزهای فعالیتش در اوبر و لیفت هم بیشتر است. همچنین سقف بیمه پزشکیاش بهواسطه داشتن کار ثابت و پیوستن به برنامه ایالت اوهایو Medicaid بیشتر شده است.
از نگاه جیلا، بزرگترین مزیت رانندگی اتوبوس دریافت W-2 بود که به او اجازه داد مسکن با درآمد کم در اکرون دریافت کند. جیلا سعی کرد به دنبال مسکن پایدارتر بگردد، اما موفقیتی بهعنوان یک کارگر ۱۰۹۹ نداشت. او گفت که در حال حاضر ۲۰۰ دلار در ماه را بهعنوان اجاره میپردازد؛ درحالیکه در دوره آموزشی است، اما زمانی که شغل خود را شروع کند، اجارهاش به ۵۰۰ دلار در ماه میرسد، زیرا اجاره او بر اساس درآمدش متغیر است.
بر اساس گفتههای جیلا، انتخاب یک کار تماموقت و یک راننده اتوبوس شدن علاوه بر آسودگی مالی، باعث شده او بتواند در دانشگاه در رشته مددکاری اجتماعی ثبتنام کند. چون به راحتی در کلاسهای دانشگاه بین یا پس از شیفت تقسیمشده خود، شرکت میکند و درآمد پایداری دارد.
او امیدوار است در دو تا چهار سال آینده در کنار رسیدگی به فرزندش، بتواند بهعنوان یک مددکار اجتماعی تماموقت فعالیت کند: «همهچیز در حال حاضر برای من خوب پیش میرود. در زمره دارندگان W-2 هستم. مشکل مسکن ندارم و امروز به فکر خرید یک اتومبیل جدید هستم که دو سال قبل برایم رؤیا بود.»
از چند سال گذشته، اقتصاد اشتراکی بهعنوان جریانی عدالتمحور و با هدف توزیع ثروت به اقتصاد کشورها راه پیدا کرد. اقتصاد اشتراکی آمده بود تا پایداری اقتصادی به همراه داشته باشد. اما مهم این است که علاوه بر جیلا، شاید هزاران نفر وجود داشته باشند که امنیت شغلی و ثبات را در کار ثابت پپدا کردهاند و دیگر نمیخواهند عضوی از اقتصاد اشتراکی باشند.